انواع اراضی و زمین ها
انواع اراضی و زمین ها در بیان حقوقی و قوانین دارای انواع متعددی هستند و در یک تقسیم بندی کلی انواع اراضی و زمین ها به سه دسته تقسیم میشوند که به آن ها اشاره می شود:
تعریف انواع زمین موات و بایر و دایر
دسته بندی اراضی :
۱.دایر
۲.بایر
۳.موات (در اراضی شهری و غیر شهری )
طبق ماده ۱ قانون نحوه واگذاری و احیای اراضی مصوب شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران انواع اراضی و زمین ها دایر و بایر به شرح ذیل تعریف می گردد :
دایر :
اراضی دارای ساختمان و تاسیسات و دیوارکشی متناسب با ملک و یا املاکی که باغ و مشجر و یا زراعی باشد، دایر می گویند.
بایر :
به اراضی فاقد ساختمان و تاسیسات می گویند که سابقه دایر بودن را داشته اند.
همچنین قانون زمین شهری نیز مقرر می دارد:
ماده۳-اراضی موات شهری زمین هایی است که سابقه عمران و احیا نداشته باشد:
زمین های مواتی که علیرغم مقررات قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری بدون مجوز قانونی از تاریخ 5/4/1358به بعد احیا شده باشد همچنان در اختیار دولت است.
تعریف زمین دایر و زمین بایر و زمین موات در برخی قوانین مربوط به اراضی غیر شهری :
دایر :اراضی دایر زمینهایی است که آن را احیا و آباد کردهاند و در حال حاضر دایر و مستمرا مورد بهره برداری است .
بایر :زمینهایی که سابقه احیا دارد ولی به علت اعراض یا عدم بهرهبرداری بدون عذر موجه مدت 5 سال متوالی متروک مانده یا بماند.
موات :زمینهایی است که سابقه احیا و بهرهبرداری ندارد و به صورت طبیعی باقی مانده است.
اراضی موات در لغت به معنی زمینهای مرده و بی جان، و خشک و بایر و زمینهای ویرانی که مالک نداشته باشد، گفته میشود.
در اصطلاح حقوقی بر طبق ماده ۲۷ قانون مدنی: …اراضی موات، یعنی زمینهایی که معطل افتاده و آبادی و کشت و زرع در آنها نباشد.»
البته به موجب ماده 3 قانون زمین شهری : «اراضی موات شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیاء نداشته باشد.»
همچنینی به موجب ماده ۴ قانون زمین شهری : اراضی بایر شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیاء داشته و به تدریج به حالت موات برگشته اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته و یا نداشته باشد.
بنابراین زمین برای این که مباح و موات باشد، باید دارای دو شرط باشد:
۱- مالک خاص نداشته باشد :پس اگر زمینی که ملک اشخاص است، به سبب اهمال مالکان آباد نباشد، در اصطلاح زمین موات و مباحه نامیده نمیشود. چنین زمینی را بایر مینامند و احیاء آن از موجبات تملک نیست.
۲-آبادی و کشت و زرع در آن نباشد : آبادی زمین، به تناسب انتفاعی که از آن برده میشود، متفاوت است، ولی در عرف زمینی را که در آن درختکاری و زراعت و ساختمان باشد آباد میگویند. زمین آباد معمولاً دارای مالک خاص است، مگر این که در اثر اعراض مالک یا جهات دیگر مجهول المالک باشد.
اقسام اراضی موات :
۱-زمینهایی که از اصل موات بوده و می دانیم که در هیچ تاریخی ملک کسی نبوده است و یا ندانیم که سابقه ملکیت داشته است.
۲-اراضی که در تاریخهای گذشته سکنه داشته، ولی از بین رفته و به کلی منقرض گردیده اند. مانند زمینهای شوش و بابل و امثال آنها.
۳- از روی آثار میدانیم مالکی دارد ولی معلوم نیست که چه کسی است. و ملک هم به صورت خرابه باشد. که این قسمت از اراضی مشمول دو عنوان میشود:
۴- اراضی موات و مجهول المالک.صورتی است که مالک معین دارد، ولی از آن اعراض کرده است.
این قسم بر دو نوع است:
الف- موردی که ملک موات بوده و احیاء شده و پس از احیاء مالک اعراض نموده است.
ب- موردی که مشمول هیچ یک از اقسام مذکوره نبوده و تابع ملک مالک باشد، ولی مالک آن قسمت را مهجور گذاشته باشد. مثل آن که زمینی که جزء قریه بوده و از قنات یا نهری به خصوص آبیاری میشده و چون آب قنات و یا نهر از بین رفته است، به تبع آن زمینهایی که از آن آبیاری میشده از بین رفته و خراب شده، ولی مالک از آن اعراض نکرده است.
در خصوص اعراض از املاک وقتی که مالک آن را رها کرده و سالها به آن سر نزده باشدو کسی را هم برای اداره آن معین نکرده و تصمیم به بازگشت هم نداشته باشدو حقی برای خود نسبت به آنها نشناسد، در واقع از مالکیت آن صرف نظر کرده است. چنین اموالی همان احکام مربوط به مباحات را دارد.
از این اقسام قسمت آخر ملک مالک قریه است، البته در خصوص اعراض از مال ماده 178 قانون مدنی مقرر داشته: «مالی که در دریا غرق شده و مالک از آن اعراض کرده است مال کسی است که آن را بیرون بیاورد.» از همین ماده میتوان فهمید که قانونگذار اعراض را ملاک رها کردن و سلب مالکیت از خود دانسته است
قسم سوم هم حکم مجهول المالک را دارد و باید با اذن حاکم صرف فقراء شود. زمینهای موات در بقیه اقسام هم متعلق به کسی خواهد شد که آن را احیاء کند، به طوری که عرفاً گفته شود آباد شده است.